سال 2012 با تمام نشیب و فرازها به پایان رسید در این سال گوشیهای زیادی معرفی و به بازار عرضه شدند اما تنها چند گوشی بهترین اسمارت فونهای بازار بودند، در جی اس ام ما بر طبق نظر کارشناسان جی اس ام و با توجه به آراء وبسایتهای معتبر دنیا این رتبه بندی را انجام دادیم. در اینجا میتوانید 10 گوشی برتر 2012 را به انتخاب جی اس ام مشاهده کنید.
1- Samsung Galaxy Note II
به بهترین گوشي سال ٢٠١٢ سلام کنید. اين گوشي يك فبلت ٥.٥ اينچي است، كه امكانات خوب نرمافزاری و سخت افزاري دارد. قلب تپنده اين گوشي يك پردازشگر پر قدرت ٤ هستهای با سرعت ١.٦ گيگاهرتز است. در كنار اين پردازشگر نیز ٢ گيگابايت رم تعبيه شده است. صفحه نمايش گوشي نيز صفحه نمايشی با كيفيت Super AMOLED HD است. نرمافزار S Note اين گوشی، بدون شک شاهکار تکنولوژی آن است. اما شايد مهمترین ويژگي Note II قلم آن باشد. با اين قلم كارهايي را میتوان انجام داد كه نظير آن را جای دیگری ندیدهاید.
2- Apple iPhone 5
آيفون چه قبل و چه بعد از معرفي، يكي از پر سر و صداترین گوشيها بوده است اما آيفون ٥ اين موضوع را به نهايت خود رساند. شايد يكي از دلايل اين حساسيت، معرفی اولين آيفون پس از استيو جابز بود. آیفون 5 به يك پردازشگر 2 هستهای و يك صفحه نمايش ٤ اينچي رتينا مجهز است، عکسهای فوق العادهای میگیرد و در عین حال بسيار باریک است. هنوز البته مهمترین مزیت اين گوشي، سيستم عامل iOS است؛ سیستم عاملی روان و پایدار. اپل تنها برای دستگاههاي خود سیستم عامل میسازد که نتیجه آن، همگامی استثنایی سختافزار و نرمافزار است.
بیشک اگر جنس بدنه آيفون ٥ كيفيت بهتري داشت امروز آن را به جاي رتبه دوم در رتبه اول قرار میدادیم و نام بهترين اسمارت فون بازار را بر روي آن مینهادیم.
3- Samsung Galaxy S III
اين گوشي اوايل ٢٠١٢ معرفي شد و با وجود معرفي گوشيهاي جدیدتر، هنوز نیز يكي از بهترينهاست. Galaxy S III محبوبترین و پر فروشترين گوشي سري گلكسي است. فروش ٣٠ ميليوني Galaxy S III اين موضوع را تاييد میکند. اما چرا این گوشی، انتخاب سوم ماست: امكانات سخت افزاري عالی مثل پردازشگر ٤ هستهای، صفحه نمايش با كيفيت Super AMOLED HD، دوربين ٨ مگاپيكسلي، بازخورد خوب باتري و امكانات نرم افزاري مانند Smart Stay، Smart Call، Smart Alert و Pop-up Video. شايد تنها عيب اين گوشي بدنه پلاستيكي آن است. هر چند بعضی معتقدند این بدنه، وزن گوشی را کاهش میدهد.
4- LG Optimus G
این یک گوشی پر سرعت اندرویدی است. شاهکار ال جی یک صفحه نمایش روشن و با کیفیت 4.7 اینچی دارد. به نظر ما امکانات خوبی از جمله: پردازشگر 4 هستهای و صفحه نمایش عالی در کنار دوربین 13 مگاپیکسلی، رم 2 گیگابایتی و باتری 2100 میلی آمپری این گوشی را شایسته قرار گرفتن در رتبه چهارم لیست 10 گوشی برتر سال کرده است.
5- LG Nexus 4
بعد از ارائه ٣ مدل نكسوس از سوي گوگل، این بار نوبت الجی بود كه وظيفه ساخت گوشي نكسوس را بر عهده گيرد و به نظر میرسد از پس آن برآمده است. گوشيهاي نكسوس جزو بهترین و مهمترین گوشيهاي بازار بودهاند زيرا اولين بهروزرسانیها براي اين گوشيها ارائه میشود. ضمن اينكه اين بهروزرسانیها تا چند سال ارائه میشوند. از لحاظ سختافزاری میتوان به این خصوصیات اشاره کرد: صفحه نمایش 4.7 اینچی، دوربین 8 مگاپیکسلی و پردازشگر 4 هستهای و در کنار آنها یک رم 2 گیگابایتی. همه اینها باعث میشود Nexus 4 را پنجمین پدیده سال گذشته میلادی بدانیم.
6-Nokia Lumia 920
این گوشی را میتوان آخرین برگ برنده نوکیا برای باقی ماندن در گوی رقابت تلفنهای هوشمند دانست. باید اعتراف کنیم این گوشی یک حرکت بزرگ از سوی نوکیا بوده است، طراحی بسیار زیبایی دارد و همچنین مانند همه محصولات نوکیا، کیفیت خوبی دارد. یکی از دلایل انتخاب ما، دوربین پیشرفته این گوشی است. این گوشی بهترین دوربین را در بین اسمارت فونهای بازار در اختیار دارد. این کیفیت را در محیط کمنور به خوبی متوجه میشوید. کیفیت خوب صفحه نمایش این گوشی تصاویر واضحی را به همراه دارد و در نهایت سیستم عامل ویندوزفون 8 در انتخاب ما بیتاثیر نبوده است.
7- HTC 8X
باید اعتراف کنیم که انتخاب بین Lumia 920 و HTC 8X کار بسیار سختی بود اما همانطور که شما هم میدانید همه افراد و شاید خود مایکروسافت نیز گوشی لومیا 920 را به عنوان پرچمدار ویندوزفون 8 قبول دارند و باور کردهاند. این گوشی همان خصوصیات لومیا 920 را به همراه خود دارد و از جنس بدنه بسیار خوبی نیز بهره برده است.
8- HTC One X+
این گوشی بعد از ارائه موفق One X ارائه شده است. گوشی One X گوشی خوبی بود اما One X+ نسخه بهبود یافته این گوشی است پس قاعدتا باید بهتر از نسل قبلی باشد. این گوشی یک پردازنده 4 هستهای با سرعت 1.7 گیگاهرتز دارد، همچنین دوربین 8 مگاپیسکلی و صفحه نمایش با کیفیت 4.7 اینچی، حافظه داخلی بیشتر و از همه مهمتر نسخه به روز شده اندروید دارد. مورد دیگری که به انتخاب ما کمک کرده جنس بدنه است که از پلی کربنات ساخته شده است.
9- Motorola Razr HD
امکانات جالب توجهی که این گوشی دارد باعث شدهاند که این گوشی نیز در لیست 10 گوشی برتر 2012 جای بگیرد. این امکانات جالب عبارتند از صفحه نمایش Super AMOLED، 4.7 اینچی با کیفیت 720×1280، حافظه داخلی 16 گیگابایتی، دوربین 8 مگاپیکسلی، پردازشگر 2 هستهای با سرعت 1.5 گیگاهرتز و باتری بسیار پر قدرت 2500 که باعث میشوند این گوشی را بتوان در این لیست مشاهده کرد.
10 – Sony Xperia T
سونی شرکت فعالی در زمینه تولید گوشیهای موبایل است اما شاید این فعالیت زیاد برای سونی چندان نیز خوب نباشد، بیشتر گوشیهای سونی از نظر ظاهر هیچ تفاوتی با هم ندارند و طراحی بسیار خسته کنندهای در طراحی گوشیهای سونی به وجود آمده است. اما Xperia T را میتوان شایسته قرار گرفتن در 10 گوشی برتر دانست. صفحه نمایش 4.55 اینچی با کیفیت 1280×720، دوربین 13 مگاپیکسلی، پردازشگر 2 هستهای کوآلکوم با سرعت 1.5 گیگاهرتز باعث شدهاند در لیست ما قرار گیرد.
زندگینامه
سعدی در شیراز زاده شد.[۱]وی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب میرفت و مقدمات دانش را میآموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به خصوص حمله سلطان غیاثالدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت شیراز را ترک نماید.[۲] سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). سعدی، از حضور خویش، در نظامیه بغداد، چنین یاد میکند:
مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
نکته در خور توجه، رفاه دانشمندان در این زمانه، بود. خواجه نظام الملک طوسی، نخستین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه، تنظیم نمود. این امر، موجب شد تا اهل علم، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، از جایگاه ویژه و امنیت خاطر وافری بهرهمند شوند.[۳]
غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق، یحیی سهروردی، اشتباه گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بودهاست که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کردهاست. در این که سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان بسنده کرد و به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کردهاست[نیازمند منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.
سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در ۶۵۵ به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان میگوید. هنوز از گلستان بستان بقیتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.[۲]
سعدی جهانگردی خود را در سال ۱۱۲۶ آغاز نمود و به شهرهای خاور نزدیک و خاور میانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد(این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید)؛ حکایتهایی که سعدی در گلستان و بوستان آوردهاست، نگرش و بینش او را نمایان میسازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد دانش آموخته بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها نیز سختی بسیار کشید، او خود گفتهاست که پایش برهنه بود و پاپوشی نداشت و دلتنگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید که پای نداشت، پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی آید، وقتی در هند بود، سازکار بتی را کشف کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت؛ وی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کردهاست. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و و پارهای مطایبات است. سعدی، ایمان را مایه تسلیت میدانست و راه التیام زخمهای زندگی را محبت و دوستی قلمداد میکرد. علت عمر دراز سعدی نیز ایمان قوی او بود.[۴]
اختلاف نظر در تاریخ تولد و فوت
بر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کردهاست، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شدهاست. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بودهاست اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شدهاست. بیشتر پژوهندگان (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال میرساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
آثار
از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای ماندهاست:
- بوستان: کتابیاست منظوم در اخلاق.
- گلستان: به نثر مسجع
- دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
- مواعظ: کتابیاست چون دیوان اشعار
- صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سرودهاست.
- قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیهاست. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمدهاست.
- مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شدهاست و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کردهاست. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سرودهاست.
- مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
- رسائل نثر:
- کتاب نصیحةالملوک
- رساله در عقل و عشق
- الجواب
- در تربیت یکی از ملوک گوید
- مجالس پنجگانه
- هزلیات سعدی
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند.[نیازمند منبع]
بوستان
بوستان کتابیاست منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست نظم آن را در ۶۵۵ ه. ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به ابوبکر بن سعد زنگی شدهاست. معلوم نیست خود شیخ آن را چه مینامیدهاست. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدینامه دادهاند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.
بابهای آن از قرار زیر است:
- عقل و تدبیر و رای
- احسان
- عشق و مستی و شور
- تواضع
- رضا
- قناعت
- عالم تربیت
- شکر بر عافیت
- توبه و راه صواب
- مناجات و ختم کتاب
نچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالاً سعدی آنرا به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سرودهاست، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگستردهاست آنسان که در شعر حماسی خود میسراید:
مرا در سپاهان یکی یار بود | که جنگاور و شوخ و عیار بود |
در این بیت نیز صفت شوخ بودن شاهدان را به جنگاوران منتسب میکند[۵]؛
واین شعر که قیاس بوستان وشهنامهاست.
فردوسی میسراید:
برد کشتی آنجا که خواهد خدای | وگر جامه بر تن درد ناخدای |
و سعدی در بوستان این گونه بسراید:[۶]
خدا کشتی آنجا که خواهد برد | اگر ناخدا جامه بر تن درد |
گلستان
گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشتهاست.
نمونهای از نثر از گلستان سعدی:
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت٬هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برون میآید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب[۷]
غزلیات
غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.
مواعظ
مواعظ آخرین اثر سعدی و در ضمیر بهترین آثار سعدی"ست. شعر مشهور زیر از نمونه غزلهای مواعظ سعدی"ست.
تن آدمی شریفست به جان آدمیت | نه همین لباس زیباست نشان آدمیت | |
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی | چه میان نقش دیوار و میان آدمیت | |
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت | حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت | |
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد | که همین سخن بگوید به زبان آدمیت | |
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی | که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت |
نمونههایی از غزل های سعدی
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی | که به دوستان یکدل، سر دست برفشانی | |
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو | که به تشنگی بمردم، برِ آب زندگانی | |
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان | همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی | |
نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم | همه بر سر زبانند و تو در میان جانی | |
مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم | تو میان ما ندانی، که چه میرود نهانی | |
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد | نه به وصل میرسانی، نه به قتل میرهانی |
بهجهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست | عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست | |
به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح | تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست | |
نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل | آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست | |
به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست | به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست | |
زخم خونینم اگر به نشود، به باشد | خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست | |
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ | ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست | |
پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان است | چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست | |
سعدیا، گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر | دل قوی دار، که بنیاد بقا محکم از اوست |
ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود | وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود | |
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او | گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود | |
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون | پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود | |
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان | کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود | |
او میرود دامنکشان من زهر تنهایی چشان | دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود | |
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم | چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود | |
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او | در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود | |
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین | کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود | |
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم | وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود | |
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل | وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود | |
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من | گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود | |
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن | من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود | |
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا | طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود |
شعر بنیآدم
شعر «بنیآدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیامهای فضاپیمای ویجر (مجموعاً پیامهایی به ۵۵ زبان[۹]) برای فضاهای دوردست فرستاده شدهاست این شعر به عنوان پیام برگزیده شدهاست.[۱۰] (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وبگاه ویجر، ناسا.) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد.[۱۱]
بنی آدم اعضای یک پیکرند[۱۲][۱۳][۱۴] | که در آفرینش ز یک گوهرند | |
چو عضوی بدرد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار |
و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.[۱۵] اشعار سعدی همچنین در فرشی که از سوی دولت ایران در سال ۲۰۰۵ به فراخور سال رسمی سازمان ملل برای گفتوگو میان تمدنها به سازمان ملل اهدا شد بافته شدهاست.[۱۶] این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمیگذارددر محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان میگویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بودهاست.[۱۷]
در بسیاری از منابع رسمی انگلیسی نوشته شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک و یونسکو نقش بستهاست.[۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] ولی در مورد درست بودن این مطلب در برخی منابع غیررسمی، تردیدهایی نیز مطرح شده است.[۲۵][۲۶][۲۷] و عکسی نیز از این شعر بر سردر نامبرده دیده نشدهاست. از جمله، موسس مرکز سعدیشناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد میکند و معتقد است: «متاسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچکس باور نمیکند و مردم واقعاً فکر میکنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شدهاست حال آنکه نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»[۲۸] از سوی دیگر حسن مکارمی خوشنویس ایرانی در گفتگویی با مجله یونسکو کوریر به وجود این شعر بر سردر تالار اصلی اشاره کرده است.[۲۹].
دکتر ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل در سال ۱۳۸۴ در گفتوگویی با رسانهها در این مورد گفته که: «از سالها قبل و شاید از چندین دهه پیش معروف بود که شعر معروف «بنیآدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش زیک گوهرند» منقوش و در سردر سازمان ملل آویخته شدهاست. در تحقیقاتی که ما کردیم در حداقل سه دههٔ گذشته، چنین کاری انجام نشده بود.»[۳۰]
چاپ مصرع اول این شعر بر روی اسکناسهای یکصد هزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنشهای رسانهای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.[۳۱][۳۲][۳۳]
سعدی از نگاه دیگران
آنچه سعدی دربارهٔ خویش میسراید
در بارگاه خاطر سعدی خرام اگر | خواهی ز پادشاه سخن داد شاعری | |
هفت کشور نمیکنند امروز | بی مقالات سعدی انجمنی | |
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت | هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم | |
هر متاعی ز مخزنی خیزد | شکر از مصر و سعدی از شیراز | |
منم امروز و تو انگشتنمای همه خلق | من به شیرینسخنی و تو به خوبی مشهور | |
اگر شربتی بایدت سودمند | ز سعدی ستان تلخداروی پند | |
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس | حد همین است سخندانی و زیبایی را | |
سعدی اندازه ندارد که به شیرین سخنی | باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند | |
خانه زندان است و تنهایی ضلال | هرکه چون سعدی گلستانیش نیست | |
درین معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید | که هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل | |
هنر بیار و زبانآوری مکن سعدی | چه حاجت است بگوید شکر که شیرینم | |
قلم است این به دست سعدی دُر | یا هزار آستین دُرّ دَری | |
دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی |